بدون عنوان
سلام به دخمل جونم عشق مامان عزیزم داریم روزای آخری رو که تو دلمی با هم میگذرونیم و به زودی روی ماهتو میبینم تا 10 روز دیگه یعنی 23 مرداد میای پیشمون میدونی که من الان خرم آبادم پیش مادرجون اینا و بابایی رفته اهواز برا جابجایی خونه و داره کاراشو انجام میده و گفت که یه اتاق خوشگل برات آماده میکنه و رنگ اتاقت تموم شده دلمون برا بابایی تنگ شده امیدوارم زودتر کارای خونه تموم بشه و بابایی بیاد پیشمون بابایی خیلی دوست داره و هروقت بهم زنگ میزنه میگه گوشیو بده با دخملی حرف بزنم و منم گوشیو میزارم رو شکمم تا باهات حرف بزنه عزیز دلم از یه طرف خوشحالم که داری میای پیشمون از یه طرف هم نگرانم امیدوارم صحیح و سالم بیای پیشمون و پدر و ما...
نویسنده :
مامانی
11:52